گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بدل نویسه گردانی: BDL بدل . [ ب َ ] (ع مص ) ۞ تغییر. تغییر دادن . (از اقرب الموارد). || عوض و جانشین کردن . جانشین کردن چیزی باچیز دیگر. (از اقرب الموارد): بدلت الثوب بغیره بدلاً؛ عوض کردم آن جامه را با غیر آن . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی شانه بدل کردن شانه بدل کردن . [ ن َ / ن ِ ب َ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) معمول زنان ولایت (ایران ) است چنانچه دستار بدل کردن معمول مردان . (بهار عجم ) (آنندر... نسخه بدل برداری نگاشتن از روی دستنوشت، نسخه قدیمی کتاب، امضاء، رقم و جز آن داغ بدل نهادن داغ بدل نهادن . [ ب ِ دِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تحمل رنج کردن . || کنایه از صبر و شکیبائی است مال تلف شده را. (از لغت محلی شوشتر). ||... جامه بدل کردن جامه بدل کردن . [ م َ / م ِ ب َ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تغییر شکل کردن و از رنگی برنگی برآمدن . (آنندراج ). تغییر لباس دادن . (ناظم الاطباء) : ... ده نو حاج بدل بک ده نو حاج بدل بک . [ دِه ْ ن َ ب َ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 2هزارگزی خاور نیشابور. دارا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود