بدنام
نویسه گردانی:
BDNAM
بدنام . [ ب َ ] (اِ) مرضی است که اسب و استر و خر را بهم رسد و آن را سراجه گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (هفت قلزم ). آزاری در ستور. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
بدنام . [ ب َ ] (ص مرکب ) شخص معروف ببدی . (آنندراج ). کسی که ببدی شهرت کند. رسوا. بی آبرو. (آنندراج ). صاحب سوء شهرت . مقابل خوش نام . (یاددا...