بده کردن
نویسه گردانی:
BDH KRDN
بده کردن . [ ب َ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، کسی را کنفت کردن و او را بد وانمود کردن . (لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). از چشم انداختن و بد جلوه گر ساختن خود یا دیگری را در نزد کسی : فلان مرا در پیش فلان کس بده کرد. من خود را پیش فلان بخاطر تو بده کردم .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.