اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بدین

نویسه گردانی: BDYN
بدین . [ ب َ / ب ِ ] (حرف اضافه + ضمیر) ۞ به این . (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). به این : بدین صفت . بدین شکل . (فرهنگ فارسی معین ) :
شدم پیر بدین سان و تو هم خود نه جوانی
مرا سینه پر انجوخ و تو چون چفته کمانی .

رودکی .


یارب چو آفریدی رویی بدین مثال
خود رحم کن بر امت و از راهشان مکیب .

شهید.


شفیع باش بر شه مرا بدین زلت
چو مصطفی بردادار بدروشنان را.

دقیقی .


بدین سالیان چهارصد بگذرد
کزین تخمه گیتی کسی نسپرد.

فردوسی .


و دیگر زبانی بدین راستی
بگفتار نیکو بیاراستی .

فردوسی .


مثل من بود بدین اندر
مثل زوفرین و ازهر خر.

عنصری .


ببر آورد بخت پوده درخت
من بدین شادم و توشادی سخت .

عنصری .


بدین شهر دروازه ها شد منقش
از آسیب و ازکوس و چتر و عماری .

زینبی .


زمانی بدین داس گردم ۞ درو
بکن پاک پالیزم از خار ۞ و خو.

اسدی .


و رجوع به «این » شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بدین . [ ب َ ] (ع ص ) تناور. ج ، بُدُن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جسیم . بادن . (یادداشت مؤلف ). مذکر و مؤنث در آن یکس...
وسیله واژه ای عربی است؛ و جایگزین پارسی «بدین وسیله» یا «به این وسیله» اینهاست: زیویس zivis (سغدی: ذیویث żiviş)، کیمند kimand (سغدی) **** علی محمد عال...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.