برآت
نویسه گردانی:
BRʼAT
برآت . [ ب َ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ برئَة، پاکان از چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بیزاران از چیزی . (منتهی الارب ). رجوع به برئة شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
برات گذاشتم=برات کشیدم؛ برات گذاشتن [گذاشته اند]=برات کشیدن [کشیده اند]=گذاشتم برات=کشیدم برات (خوراک یا چیزی مطلوب). شِبه جمله، طعنه آمیز مصطلح در گو...
برات شدن. ( ~. شُ دَ)(مص ل .) به دل خطور کردن. (محمد معین) نوعی پیش آگهی یافتن.
ده نوفاطمه برات . [ دِه ْ ن َ طِ م ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس . واقع در 7هزارگزی جنوب باختری طبس سر راه...