اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

براعت

نویسه گردانی: BRʼʽT
براعت . [ ب َ ع َ ] (ع مص ) بُروع . (منتهی الارب ). تمام شدن در فضل و درگذشتن از اصحاب در دانش و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فضیلت و کامل شدن در فضل و هنر. (غیاث اللغات ). || غالب آمدن : برع صاحبه ؛ غالب آمد بر صاحب خویش . (منتهی الارب ). || بالا رفتن : برع الحبل ؛ علاه . (اقرب الموارد). || (اِمص ) برتری ، گویند: برع الرجل ؛ یعنی در علم بر اقران و امثال خود برتری یافت . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (از اقرب الموارد). تفوق . || (اصطلاح ادبی ). فصاحت . (کشاف اصطلاحات الفنون ). روشنی و فصاحت . (غیاث اللغات ).شواهد زیرین به هر دو معنی ایهام دارد :
نزدیک تو شعرم چه قیمت آرد
وز چه ز براعت شعار دارد.

مسعود.


و در آیات براعت و معجزات صناعت ... تأملی بسزا رود شناخته گردد (کلیله و دمنه ). که روز بازار فضل و براعت است . (کلیله و دمنه ).
امروز کدخدای براعت تویی بشرط
تو صدر دار و این دگران وقف آستان .

خاقانی .


جمعی دیگر از اعلام براعت و احداث صناعت در عداد کتاب و حساب منتظم بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). در بلاغت و براعت یگانه ٔ روزگار شده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). بازار فضل کاسد شده بود و ارباب بلاغت و براعت رارونق رفته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- براعت استهلال (اصطلاح بدیعی ) ؛ نزد اهل بدیع عبارت است از آنکه شاعر یا منشی در ابتدای خطبه ٔ کتاب یادر مطلع قصیده الفاظی چند ذکر کند که مشعر بر مطلب باشد و در منتخب نوشته که استهلال بمعنی بانگ کردن کودک بوقت ولادت است ، ظاهراً وجه تسمیه آن است که چون بمجرد بانگ کردن مولود بوقت ولادت شناخته میشود که پسراست یا دختر. همچنین از صنعت مذکور بدلالت الفاظ متناسبه در شروع کتاب و قصیده دریافته میشود که این کتاب و قصیده در فلان مضمون و فلان احوال است . (غیاث اللغات ). براعت استهلال نزد بلغا آن است که آغاز گفتار مشتمل باشد بر آنچه با حال گوینده متناسب بود و اشاره هم به موضوعی که در آن باب سخن میراند شده باشد و چون این قبیل گفتار را بر سایر اقسام سخن برتری است علیهذا این صنعت را براعت استهلال نامیده اند و استهلال در لغت بمعنی نخستین آوازی است که از مولود جدیدالولاده ، در حال به دنیا آمدن بیرون می آید و بواسطه ٔ همان آواز بر زنده به دنیا آمدن او استدلال کنند و سخن هم که آغاز آن بر مقصود دلالت کند به همین جهت براعت استهلال گویند مانند خطبه ٔ کتاب مطوّل . و سیوطی در کتاب الاتقان فی علوم القرآن گوید از جمله ٔ براعت استهلال سوره ٔ فاتحةالکتاب است که در حقیقت مطلع قرآن است و مشتمل است بر جمیع مقاصد قرآنیه . برای تفصیل بیشتر رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
(اِ) آن است که مصنف یا شاعر در ابتدای خطبه کتاب یا نوشتار یا در مطلع قصیده الفاظی چند ایراد کند که خواننده به‌محض خواندن آنها از مقصود و مراد نویسنده ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.