اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برء

نویسه گردانی: BRʼ
برء. [ ب َ ] (ع مص ) آفریدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از اقرب الموارد). خلق . خلقت : برٔاﷲ الخلق ؛ آفرید خدای تعالی خلق را. (از اقرب الموارد). || به شدن و برخاستن از بیماری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و این بلغت اهل حجاز است . (از اقرب الموارد). بُرء. (منتهی الارب ). رجوع به برء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
چپ بر. [ چ َ ب ُ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) ۞ اره ٔ دستی که بقبضه ای متصل است و در همه ٔ کارهایی که اره های دستی از عهده ٔ انجام دادن آن بر...
حب بر. [ ح َب ْ ب ُ ] ۞ (اِ مرکب ) آلتی که داروگران بدان حب سازند.
در بر. [ دَ رِ ب َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک ، واقع در 24هزارگزی شمال باختری طرخوران . آب آن از چشمه و را...
دم بر. [ دَ ب ُ ] (اِ مرکب ) آلتی فلزین از گچ بران . (یادداشت مؤلف ).- دم بر دوسر ؛ دم بری که دو سر داشته باشد و آن آلتی فلزی است از گچ بر...
سه بر. [ س ِ ب َ ] (اِ مرکب ) سه ضلعی . (فرهنگستان ).
شن بر.[ شِم ْ ب َ ] (نف مرکب ) بَرنده ٔ شن . حامل سنگ ریزه .
که بر. [ ک ُه ْ ب ُ ] (نف مرکب ) کوه بر. که کوه را قطع کند. که راههای کوهستانی را قطع و طی کند : معجزه باشد ستاره ساکن و خورشیدپوش نادره با...
گچ بر. [ گ َ ب ُ ] (نف مرکب ) عامل گچ بری . || (اِ مرکب ) آلتی که با آن گچ برند.
گل بر. [ گ ُ ب َ ] (اِ مرکب ) گونه ٔ گلها، چون : گل سرخ و زرد و جز آن .
هیچ بر هیچ (نف) بی‌پایه. بی‌معنا. بی‌پایه. نااستوار. از آن دولت که باداعداش بر هیچ به همت یاریـی خواهم دگر هیچ (نظامی، خسرو و شیرین) مغز پال...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵۳ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.