برپای داشتن
نویسه گردانی:
BRPAY DʼŠTN
برپای داشتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) برپای خاستن . بنیاد کردن : جز وی این خاندان بزرگ را که همیشه برپای باد برپای نتواند داشت . (تاریخ بیهقی ). رجوع به برپا داشتن شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.