اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برپای کردن

نویسه گردانی: BRPAY KRDN
برپای کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برپا کردن . اقامه کردن . اقامه . (تاج المصادر) :
آن جهود سگ ببین چه رای کرد
پهلوی آتش بتی برپای کرد.

مولوی .


بر او پادشا حکم برپای کرد
دو سالش بمصر اندرون جای کرد.

شمسی (یوسف و زلیخا).


|| نصب کردن . منصوب کردن . گماردن :
سپه را بدان شارسان جای کرد
یکی پیشرو جست و برپای کرد.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.