اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برپای ماندن

نویسه گردانی: BRPAY MANDN
برپای ماندن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) قائم بودن . سرپا بودن . || ثابت ماندن . استوار ماندن . || افراشته :
سایه صفت چند نشینی به غم
خیز که بر پای نکوتر علم .

نظامی .


حرم عفت و عصمت بتو آراسته باد
علم دین محمد به محمد برپای .

سعدی .


|| صائم . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.