بر روی آمدن
نویسه گردانی:
BR RWY ʼAMDN
بر روی آمدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) طرف شدن . (آنندراج ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
بر روی آب آمدن . [ ب َ ی ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) بر روی کار آمدن که کنایه از ظاهر شدن باشد.
بر روی کار آمدن . [ ب َ ی ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) بروی کار آمدن . روی کار آمدن . ظاهر و نمودار شدن . (آنندراج ). درخشیدن . مصدر کار مهمی شدن .