اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بر روی دویدن

نویسه گردانی: BR RWY DWYDN
بر روی دویدن . [ب َ دَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از گرم عنان شدن در گفت و گوی . (برهان ). بر دیده دویدن . (آنندراج ). || بر روی جهیدن . جاری شدن بر رخسار :
هر کرا در چشم خود با ناز پروردم چو اشک
عاقبت بی آبرویی کرد و بر رویم دوید.

؟


|| استیلا یافتن . مسلط شدن . منصرف گشتن . درآمدن و در اختیار گرفتن :
دهان تنگ تو بر روزگار تنگ گرفت
غبار خط تو بر روی آفتاب دوید.

صائب (آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.