اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بر روی کار آوردن

نویسه گردانی: BR RWY KAR ʼAWRDN
بر روی کار آوردن . [ ب َ ی ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) روی کار آوردن . ظاهر و نمودار ساختن . (آنندراج ) :
یاقوت آبدار تو آورده عاقبت
خطی بروی کار که ریحان بگرد رفت .

سلمان (آنندراج ).


|| کسی را عهده دار امری مهم ساختن . کسی را بوزارت و ریاست رسانیدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.