اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برز

نویسه گردانی: BRZ
برز. [ ب َ ] (ع ص ، اِ) زمین فراخ و خالی . (منتهی الارب ). || پارسا و زیرک . رجل برز و برزی ؛ مردی پارسا و زیرک . مرد پارسا. (منتهی الارب ). || سائل . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
برض . [ ب َ ] (ع ص ) اندک . خلاف غمر، یقال ماء برض ؛ ای قلیل . آب سخت اندک . (مهذب الاسماء). ج ، براض ، بُروض ، أبراض . (منتهی الارب ) (آنندر...
برض . [ ب َ ] (ع مص ) از مال خود به کسی اندک دادن او را. (منتهی الارب ). دادن اندک . (تاج المصادر بیهقی ). اندک دادن . (آنندراج ) (مصادر زوزن...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.