اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بر سنگ آمدن

نویسه گردانی: BR SNG ʼAMDN
بر سنگ آمدن . [ ب َ س َ م َ دَ ] (مص مرکب ) به سنگ برخوردن . بر سنگ آمدن پا. بسنگ آمدن پا. (آنندراج ).
- برسنگ آمدن تیر ؛ بر نشانه اثر نکردن تیر و ننشستن آن به نشانه و مؤثر نیفتادن :
صبر را از دهنت حوصله تنگ آمده است
ناله را از دهنت تیر به سنگ آمده است .

کلیم .


بی اثر تا چند باشد ناله ٔ شبگیر من
تا کی از گوش گران بر سنگ آید تیر من .

صائب .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
پای بر سنگ آمدن . [ ب َ س َ م َ دَ ] (مص مرکب ) کنايه از پیش آمدن مخاطره ای باشد. (برهان ). عائق ومانعی صعب ، املی را بدل به یأس کردن . ...
سنگ بر سبو آمدن . [ س َ ب َس َ م َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از توبه کردن از شراب خوردن و عیش منغص کردن و شدن . (آنندراج ) : گزیدم خاکساری تا ...
سنگ بر دندان آمدن . [ س َ ب َ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) تودهنی خوردن .جواب دندان شکن شنیدن . محکوم گشتن . مجاب گردیدن : دستور را از این سخن س...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.