اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برگذار کردن

نویسه گردانی: BRGḎʼR KRDN
برگذار کردن . ۞ [ ب َ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انجام دادن . اجرا کردن . || بپایان بردن . (فرهنگ فارسی معین ). بانجام رسانیدن . ختم کردن . ورگذار کردن . خاتمه بخشیدن : عروسی را با صد تومان برگذار کردند. عزا را با سه نهار و یک هفته و یک چله برگذار کردند. مهمانی را به یک عصرانه برگذار کردند. (از یادداشت دهخدا). || سپری کردن .سپری ساختن . || برپا داشتن . (فرهنگ فارسی معین ). || عرض کردن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || انعام دادن و بخشش کردن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به برگزار کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
برگزار کردن . ۞ [ ب َ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برگذار کردن . به انجام رسانیدن . رجوع به برگذار کردن شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.