اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برواره

نویسه گردانی: BRWʼRH
برواره . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (اِ) بالاخانه و حجره ٔ بالای حجره . (برهان ). بالاخانه که بالای حجره باشد. (آنندراج ). بربار. برباره . تاقچه ٔ بلند. حجره . حجره ٔ بر بام . (محمودبن عمر). خانه ٔ بالا. (از دهار). رف . علی . علیة. غرفة. (از منتهی الارب ) (از دهار).فروار. کعبه . مِحراب . (از منتهی الارب ) :
پند تو تبه گردد در فعل بداو
برواره کج آید چو بود کژّ مبانیش .

ناصرخسرو.


ناگاه باد دنیا مر دین را
در چه فکند از سر برواره .

ناصرخسرو.


مَسربة؛ صفه ٔ پیش برواره . (منتهی الارب ). و رجوع به فروار شود. || راهی غیر راه متعارف خانه که از آنجا نیز آمد و شد توان نمود. (از برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
آرواره بالائی، فّک بالائی، (به انگلیسی‌:maxilla)
قربان‌گاه، محراب، مذبح یا بَرواره جایگاهی است که قربانی به خدای یک دین تقدیم می‌شود. سکویی سنگی یا خشتی یا هر سازهٔ مشابه مسطح، معمولاً به بلندی یک تا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.