گفتگو درباره واژه گزارش تخلف برون آهنجیدن نویسه گردانی: BRWN ʼAHNJYDN برون آهنجیدن . [ ب ِ / ب ُ هََ دَ ] (مص مرکب ) بیرون آهنجیدن . بیرون کشیدن . خارج ساختن : خوب گفتن پیشه کن با هر کسی کاین برون آهنجد از دل بیخ کین . ناصرخسرو.رجوع به آهنجیدن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود