اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برون بردن

نویسه گردانی: BRWN BRDN
برون بردن . [ ب ِ / ب ُ ب ُدَ ] (مص مرکب ) بیرون بردن . خارج کردن :
چون سپه را بسوی دشت برون برده بُوَد
گردلشکر صدوشش میل سراپرده بُوَد.

منوچهری .


بعداز هزار سال همانی که اولی
زین در درآورند و از آن در برون برند.

ناصرخسرو.


بترسد خردمند ازین بحر خون
کزو کس نبرده ست کشتی برون .

سعدی .


این مطرب ما نیک نمیداند زد
زینجاش برون برید و نیکش بزنید.

سعدی .


- برون بردن سر از کهتری ؛ نافرمانی کردن :
ور ایدونکه نایم بفرمان بری
برون برده باشم سر از کهتری .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.