گفتگو درباره واژه گزارش تخلف برون لنجیدن نویسه گردانی: BRWN LNJYDN برون لنجیدن . [ ب ِ / ب ُ ل َ دَ ] (مص مرکب ) بیرون لنجیدن . بیرون کشیدن . خارج ساختن : کسی را کش تو بینی درد کولنج بکافش پشت و زو سرگین برون لنج .طیان . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود