گفتگو درباره واژه گزارش تخلف برهنه گشتن نویسه گردانی: BRHNH GŠTN برهنه گشتن . [ ب ِ رَ ن َ / ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) برهنه شدن . برهنه گردیدن . لخت شدن : ناموخت خدای ما مر آدم راچون عورو برهنه گشت جز کَاسما. ناصرخسرو.و رجوع به برهنه شدن و برهنه گردیدن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود