گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بریان نویسه گردانی: BRYAN بریان . [ بْریا/ ب ِ ] (اِخ ) ۞ آریستید. سیاستمدار فرانسوی (1862-1932 م .). وی خطیبی ماهر بودو یازده بار نخست وزیر و وزیر امور خارجه شد. او طرفدار سیاست آشتی با آلمان بود. (فرهنگ فارسی معین ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی بریان کردن بریان کردن . [ ب ِرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کباب کردن . برشته کردن . پختن . تف دادن . اشتواء. اطباخ .افتئاد. اکشاء. انضاج . حَنذ. تَشویة. شَی ّ. طَج... بریان کننده بریان کننده . [ ب ِرْ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) برشته کننده . حانذ. خامط. خَمّاط.(منتهی الارب ). و رجوع به بریان و بریان کردن شود. بریان گشتن بریان گشتن . [ ب ِرْ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) بریان شدن . کباب شدن . برشته گشتن : دلش نالان و چشمش زار و گریان جگر از آتش غم گشته بریان . نظام... تابه بریان تابه بریان . [ ب َ / ب ِ ب ِ ] (اِ مرکب ) گوشت پخته را گویند که مانند ماهی در میان تابه با روغن برشته کرده و سیر و سرکه بر آن زده باشند (... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود