بریت
نویسه گردانی:
BRYT
بریت . [ ب ِرْ ری ] (ع ص ، اِ) دلیل ماهر. || زمین هموار. (منتهی الارب ). || (اِخ ) نام دوموضع در بصره . (منتهی الارب ) (از مراصد). خریت و بریت دو سرزمینند در ناحیه ٔ بصره . (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بریت . [ ب َرْ ری ] (ع اِ) صحرا. لغتی است در بَرّیة. ج ، بَراریت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
بریت . [ ب َ ] (فرانسوی ، اِ) به اصطلاح کیمیا، اکسید باریوم . (ناظم الاطباء).
بریت . [ ب ُرْ ی َ / ب ِرْ ی َ ] (اِخ ) از اعلام اسب است . (از منتهی الارب ).
بریت=brit: انبوهی است از نوعی ازسخت پوستان موسوم به پاروپایان= Copepod که از فیتوپلانکتون ها تغذیه می کند و به نوبه خود غذای هو نهنگ/وال گرینلندی شوند...