برید
نویسه گردانی:
BRYD
برید. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چغاپور بخش خورموج شهرستان بوشهر. سکنه ٔ آن 276 تن . آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
دیوان برید سازمانی اداری مختص دولت بود، که تحت ریاست صاحب دیوان البرید قرار داشت و اصحاب البرید که در شهرستانها ساکن بودند، از صاحب دیوان البرید که د...
اصحاب برید. [ اَ ب ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رؤسای امور چاپار و پیک . وزیران امور قاصد و چاپار. وزرای پست در تداول امروز. صاحب بریدان ....
همان باد صبا می باشد برید به معنای باد است و برای زیبایی جمله از دو کلمه هم معنی استفاده شده است.
قاسم برید ثانی . [ س ِ ب َدِ ] (اِخ ) پنجمین حکمران از سلسله ٔ برید شاهیه است که به سال 977 هَ . ق . به جای برادرش ابراهیم برید شاه بر تخت...