اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بری داشتن

نویسه گردانی: BRY DʼŠTN
بری داشتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) منزه کردن . پاک داشتن . دور داشتن :
دلقت بچه کار آیدو تسبیح و مرقع
خود را ز عملهای نکوهیده بری دار.

سعدی (گلستان ).


و رجوع به بری شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.