اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بریدن

نویسه گردانی: BRYDN
بریدن . [ ب َ دَ ] (مص جعلی ) قاصد فرستادن . (ناظم الاطباء). برید فرستادن . و رجوع به برید شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خربزه بریدن . [ خ َ ب ُزَ / زِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) شکله برکشیدن جامه . مدوربریدن و آنچه بدان ماند. تقویر. (از منتهی الارب ).
تریاک بریدن . [ ت َ / ت ِرْ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) نشاءة افیون زایل شدن . (از آنندراج ). خنثی شدن حالت تخدیری تریاک بر اثر خوردن چیز ناموافق . ...
امید راپی بریدن . [ اُ پ َ/پ ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از نومید گردانیدن . (مؤید الفضلاء). مأیوس کردن . (ناظم الاطباء). مأیوس ساختن . (مجمو...
پای کسی را از جائی بریدن . [ ی ِ ک َ اَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) آمد و شد وی را از آنجا منقطع کردن .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.