اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بزرگ نام

نویسه گردانی: BZRG NAM
بزرگ نام . [ ب ُ زُ ] (ص مرکب ) مشهور. نام آور. با نام و آوازه ٔ بلند :
بنام و نعمت ایشان بزرگ نام شدی
چِنال گشتی از آنگه که بوده بودی نال .

صانع فضولی (از لغت فرس اسدی ).


میر بزرگ سایه و میر بزرگ نام
میر بلندهمت و میر بلندرای .

فرخی .


میر بزرگ نامی گرد گران سلیحی
شیر ملک شکاری شاه جهان گشایی .

فرخی .


دو هفته با جمله ٔ حشم مهمان بنده آید بدین جهت بنده بزرگ نام گردد. (اسکندرنامه نسخه ٔ سعید نفیسی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
در اخترشناسی، به جای به کارگیری نام های برگرفته از سنسکریت، نام های عربی: دبه، مراق، مغرز، فخذ، جون، عناق و قائد را به کار برده اند. جایگزین پارسی آنه...
نگاه کنید به: نام پارسی ستارگان خرس بزرگ در همین لغتنامه.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.