بزک کردن
نویسه گردانی:
BZK KRDN
بزک کردن . [ ب َ زَک ْ، ک َ دَ ] (مص مرکب ) چاسان فاسان کردن . سرخاب و سفیداب بر روی مالیدن و سرمه و وسمه و خطاط و خال کردن و زیر ابرو برداشتن و بند انداختن و گلگونه و غازه و وسمه کردن روی و امثال آن . (یادداشت بخط دهخدا).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
بزک دوزک کردن . [ ب َ زَ زَک ْ، ک َ دَ ] (مص مرکب ) چاسان فاسان کردن . بزک کردن . (یادداشت بخط دهخدا). رجوع به بزک کردن شود.