گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بزله گوی نویسه گردانی: BZLH GWY بزله گوی . [ ب َ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) کسی که خوش صحبت و لطیفه گوی باشد. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). بذله گوی . رجوع به بذله شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود