اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بزم آرای

نویسه گردانی: BZM ʼARʼY
بزم آرای . [ ب َ ] (نف مرکب ) کنایه از صاحب مجلس . (آنندراج ). آراینده ٔ بزم . بزم آرا. مجلس آرا :
قصه چون گفت ماه بزم آرای
شه در آغوش خویش کردش جای .

نظامی .


چه شهرآشوبی ای دلبند مقبول
چه بزم آرایی ای گلبرگ خودروی .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.