اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بزم افروز

نویسه گردانی: BZM ʼFRWZ
بزم افروز. [ ب َ اَ ] (نف مرکب ) افروزنده ٔ بزم . روشنی ده بزم . مجلس افروز :
شمعهای بساط بزم افروز
همه یاقوت ساز و عنبرسوز.

نظامی .


او همه شب به باده بزم افروز
عاملانش بکار خود همه روز.

نظامی .


در چنین روزهای بزم افروز
عیش سازد بگنبدی هر روز.

نظامی .


بتانی دید بزم افروزو دلبند
بروشن روی خسرو آرزومند.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.