اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بزور

نویسه گردانی: BZWR
بزور. [ ب ِ ] (ق مرکب ) (از: ب + زور)بطور اجبار و زیردستی . جبراً. با قوت و زور. (ناظم الاطباء). به کره . زورکی . کرهاً. بکراهت . قهراً. به عنف . به اکراه . قهراً. مکرهاً. (از یادداشتهای دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بزور. [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بزر. تخم زعیر. بیضه ٔ پیله . (آنندراج ). تخمها. بیضه های پیله . (یادداشت بخط دهخدا). تخمهای سبزی . (فرهنگ فارسی معین )...
بظور. [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَظْرْ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به بظر شود.
بذور. [ ب َ ] (ع ص ) سخن چین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نمّام . (از اقرب الموارد). || آن که پوشیدن راز نتواند. ج ، بُذُر. (من...
بذور. [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَذْر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از معجم متن اللغة) ۞ . (از تاج العروس ). رجوع به بذر شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.