گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بزه کردن نویسه گردانی: BZH KRDN بزه کردن . [ ب َ زَ / زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گناه کردن . خطا کردن . عصیان کردن : از بزه کردنش عجب ماندندبزه گر زین جنایتش خواندند. نظامی .بچه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمدبزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی . سعدی .و رجوع به بزه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود