اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بزیر آمدن

نویسه گردانی: BZYR ʼAMDN
بزیر آمدن . [ ب ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) (از: ب + زیر + آمدن ) پیاده شدن . فرود آمدن .(یادداشت بخط مؤلف ) : پس از منبر بزیر آمد و بخانه اش بردند. (قصص الانبیاء ص 238). پس از منبر بزیر آمد و اسامه را بخواند و امیر کرد. (قصص الانبیاء ص 233). داود از کوه بزیر آمد و در میان لشکر خویش و آن مسلمانان وی را دعا گفتند. (قصص الانبیاء ص 148). || سرنگون شدن . به پستی رسیدن :
بزیر اندرآمد سر راستی
پدید آمد از هر سوئی کاستی .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.