اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بزیر آوردن

نویسه گردانی: BZYR ʼAWRDN
بزیر آوردن . [ ب ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) (از: ب + زیر + آوردن ) فرود آوردن . بزمین افکندن . از بالا بپائین انداختن :
گرفت آن بر و یال گرد دلیر
که آرد مگر پهلوان را بزیر.

فردوسی .


بزیر آورد دشمنی را ز تور
درفشش ببالا برآرد ز دور.

فردوسی .


درخت تو گر بار دانش بگیرد
بزیر آوری چرخ نیلوفری را.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.