گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بسامد نویسه گردانی: BSAMD بسامد. [ ب َ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) حرکت رفت و آمد متوالی . (واژه های نو فرهنگستان ). ترجمه ٔ فرکانس ۞ . تردد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی میان بسامد میان بسامد. [ ب َ م َ ] (اِ مرکب ) ۞ حرکت رفت و آمد متواتر متوسط. (لغات فرهنگستان ). بسامد تواتر فرکانس بَسامَد، تَواتُر یا فرکانس (به انگلیسی: frequency) به اندازهگیری تعداد دفعاتی گویند که یک رویداد تناوبی در واحد زمان اتفاق میافتد. برای محاسبه بسامد... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود