اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بست

نویسه گردانی: BST
بست . [ ب ُ ] (اِ) گلزار. (برهان ). به معنی گلزار نیز آمده که آن را بستان گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (جهانگیری ) (هفت قلزم ) (ناظم الاطباء). باغی که در آن گل یا میوه یا هر دو باشد در این صورت لفظمذکور مخفف بوستان (جای بو) است که در معنی باغ استعمال میشود چه در باغ چیزهای خوشبو از میوه و گل هست ، لفظ بُسَّد مبدل بست مذکور است . (فرهنگ نظام ). || جایی را نیز گویند که میوه های خوشبوی در آنجا بهم رسد. (برهان ) ۞ (ناظم الاطباء). جایی را گویند که میوه های خوش بو در آنجا بسیار باشد. (جهانگیری ) (هفت قلزم ). رجوع به بُسَّد شود. جوالیقی در المعرب آرد: و از لفظ بستان کلمه ٔ بَست آمده و آن فارسی است چه هیچیک از ثقات کلمه ٔ عربی مرکب از «ب س ت » نیاورده است . (جوالیقی ص 54 س 1).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
قبض و بسط. [ ق َ ض ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از نظر صوفی دو حالت است که پس از ترقی عبد از حالت خوف و رجاءپیدا میشود. قبض برای عارف ...
بسط پیدا کردن . [ ب َ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توسعه یافتن . امتداد پیدا کردن .
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.