اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بستان کار

نویسه گردانی: BSTAN KAR
بستان کار. [ ب ِ ](نف مرکب ) داین . (واژه های نو فرهنگستان ایران ). طلبکار مقابل بدهکار و مدیون و مقروض . (دزی ج 1 ص 83).
- بستانکار با وثیقه ؛ بستانکاری که طلبش بوسیله ٔ وثیقه تضمین شده باشد. (فرهنگ فارسی معین ).
- بستانکار عادی ؛ بستانکاری که وثیقه ندارد و حق تقدمی هم ندارد. غریم . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بستان کار. [ ب ُ ] (نف مرکب ) باغبان . آنکه مباشر کار باغ ، بستان و بوستان باشد. || صیفی کار.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.