اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بست و بند

نویسه گردانی: BST W BND
بست و بند. [ ب َ ت ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) کنایه از استحکام و ضبط و ربط باشد. (برهان ) (آنندراج ). استحکام و ضبط. (رشیدی ). ترتیب و انتظام و ضبط و ربط. (ناظم الاطباء). || قرارداد و ترتیب : با فلان در باب تجارت بست و بند کردم . (فرهنگ نظام ). || بستن جلو آب و سیل آمده . مظفر کرمانی گفته :
سیل از کهسار آمد با شتاب
بست و بند پشته و پل شد خراب .

(انجمن آرا) (آنندراج ).


۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۳ ثانیه
بند و بست . [ ب َ دُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آنچه از آهن وجامه و جز آن را بهم بندند. (یادداشت بخط مؤلف ).- بند و بست بودن ؛ بسته بود...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.