اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بسر زلف سخن کردن

نویسه گردانی: BSR ZLF SḴN KRDN
بسر زلف سخن کردن . [ ب ِ س َ رِ زُ س ُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسرزلف حرف زدن . کنایه از استغنا و بی پروایی . (آنندراج ). استغنای در کاری . (مجموعه ٔ مترادفات ص 38). || کنایه از بناز و تبختر حرف زدن . (آنندراج ) :
ناخن چوشانه در جگر زلف میکنم
با نوخطان سخن بسر زلف میکنم .

ملامفید بلخی (از آنندراج ).


رجوع به بسر زلف حرف زدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.