بسط
نویسه گردانی:
BSṬ
بسط. [ ب ُ س ُ ] (ع اِ) ج ِبساط، گستردنیها. شادروانها. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خون بست کردن . [ خوم ْ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خون برکردن . از خونریزی بازداشتن با دارو. || قصاص قتلی را به اداء دیه بدل کردن . (یادداشت ب...
بستهای قورباغهای که در صنعت به عنوان مهارکش معرفی میشوند، دستگاهی است برای اعمال نیروی پیش تنیدگی معین در یک طناب ، کابل ، بادبند و ... . این دستگا...