بسمه چی . [ ب َ م ِ
/ م َ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی که با ورق طلا و نقره نقش میکند. (ناظم الاطباء). آنکه باوراق طلا و نقره بقالب یا بقلم بر جامه نقش کند. (غیاث ) (آنندراج ). بسمه گر
: دلم ماند از بسمه چی درشگفت
ازو دیده ام نقش حیرت گرفت .
وحید (از آنندراج ).
و رجوع به بسمه گر شود.