اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بسنده کار

نویسه گردانی: BSNDH KAR
بسنده کار. [ ب َ س َ دَ / دِ] (ص مرکب ) راضی شده و خشنودشده . (ناظم الاطباء). حَسیب . (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء). || کافی . (محمدبن عمر). || قانع :
کس جاه او نجوید و هرکو بزرگتر
دارد بجاه خدمت او دل بسنده کار ۞ .

فرخی .


اگر خواهی بی رنج توانگر باشی بسنده کار باش . (منسوب به نوشیروان ، از فارسنامه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.