بسوق
نویسه گردانی:
BSWQ
بسوق . [ ب ُ ] (ع مص ) بالیدن خرمابن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بالا رفتن شاخه های خرمابن و دراز شدن آنها. (از اقرب الموارد). دراز شدن درخت خرما. (زوزنی ). دراز شدن خرمابن . (از ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 26) (تاج المصادر بیهقی ): النخل باسقات لها طلع نضید. (قرآن 10/50). || بالا برآوردن . بالابرکشیدن . بلند شدن .(فرهنگ فارسی معین ). || افزون آمدن از کسی بفضل و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). فایق شدن بر اصحاب خود. (آنندراج ). فزونی یافتن کسی بر اصحاب خود. (ناظم الاطباء). || ماهر شدن کسی . (ناظم الاطباء). مهارت یافتن کسی در علمش . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بسوق . [ ب َ ] (ع اِ) گوسپنددرازپستان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
بصوق . [ ب َ ] (ع ص ) کم شیرترین گوسپندان . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
بثوق . [ ب ُ ] (ع مص ) پرآب گردیدن چاه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).