اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بشاخ چادر افکندن

نویسه گردانی: BŠAḴ CADR ʼFKNDN
بشاخ چادر افکندن . [ ب ِ دَ / دُ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (بیشاخ ...) و (یکشاخ ...) یکسو کردن زنان رعنای خودنما، چادر را تا عرض حسن ترکیب و تناسب اعضاء و تقطیع خود دهند. (آنندراج ) :
اگر بناز به یک شاخ افکنی چادر
دگر شکوفه نگردد بشاخسار سفید.

میرنجات (از آنندراج ).


هر نخل پرشکوفه درین باغ لیلی است
کز خیرگی فکنده به یک شاخ چادرش .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.