اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بشک زدن

نویسه گردانی: BŠK ZDN
بشک زدن . [ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) نازیدن و کرشمه کردن . (ناظم الاطباء) :
کرشمه ای کن و بشکی بزن چه ۞ باشد اگر ۞
بگوشه ٔ لب همچو شکر فروخندی ۞ .

نزاری قهستانی (از انجمن آرا و آنندراج ).


یارکی نازککی پرنمکی بی شرمک
سست پیمانک محکم دلکی بشک زنک .

نزاری قهستانی (از آنندراج ).


|| شبنم زدن . رجوع به بشکزده ، بشک و پشک شود ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.