بشیر
نویسه گردانی:
BŠYR
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن سلیمان . وزیر یزیدبن عبدالملک بود. رجوع به حبیب السیر چ 1333 هَ . ش . خیام ج 2 ص 189 شود.
واژه های همانند
۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) غلام مالک بن ذعر خزاعی قافله سالار کاروانی که از مدین بمصر میرفت ، راه گم کرده بود، بسر چاهی که برادران یوسف وی را ...
بشیر. [ ب َ] (اِخ ) جامه دار و ملازم خاندان شاه شجاع و فرستاده ٔشخص او بنزد برادرش شاه محمود باخلعت . و نقل است چون شاه محمود وی را بدید ا...
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن حامدبن سلیمان بن یوسف زینی تبریزی شافعی . متوفی بمکه بسال 646 هَ . ق . ملقب به نجم الدین . او راست تفس...
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی زید انصاری . یکی از صحابه و انصار است که در زمان پیامبر (ص ) قرآن کریم را جمع میکرد. ابن کلبی گوید پدرش در جنگ ...
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن ابی مسعود انصاری بدری . ابن منده او را جزو صحابه آورده و پیامبر (ص ) را درک کرد. مؤلف قاموس الاعلام ترکی کنیه ٔ و...
بشیر. [ ب َ ](اِخ ) ابن ارطاة. از حکام و سرداران معاویه بود. مؤلف حبیب السیر آرد: معاویه وی را 41 هَ . ق . حاکم بصره کرد و پس از روزی چند ...
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) بشر. ابن اَکّال معافری ۞ انصاری . بغوی و باوردی و جز آنان وی را در زمره ٔ صحابه آورده اند. رجوع به الاصابة ج 1 ص 162 ...
بشیر.[ ب َ ] (اِخ ) ابن انس بن امیه ... عمروبن مالک بن اوس .وی در جنگ احد حضور یافت . (از الاصابة ج 1 ص 162 و 163). و رجوع به الاستیعاب و قام...
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن ایوب پیغمبر که بمقام پیغمبری رسید و هفتاد و پنجسال عمر یافت . (حبیب السیر چ 1333 هَ . ش . خیام ج 1 ص 79).
بشیر. [ ب َ ] (اِخ )ابن براء. رجوع به بشربن براء و تاریخ گزیده شود.