بشیر
نویسه گردانی:
BŠYR
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) خواجه محمد خلف خواجه سید نظام الدین لکهنوی معروف بسید فقیربن سید شاه خواجه حسین مودودی چشتی از احفاد خواجه محمد صالح اکبر اخلاف خواجه قطب الدین مودود چشتی است . اول کسی که از فرزندان وی قدم به سرزمین هند گذاشت و توطن گزید او بود. وی در نظم و نثر فارسی مهارتی داشت و شعرش در صبح گلشن ص 65 و 66 و الذریعه ج 9 ص 138 ذیل بشیر لکهنوی ، بنقل از صبح گلشن آمده است .
واژه های همانند
۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن بشار مدنی فقیه . مؤلف حبیب السیر آرد: در سال 101 هَ . ق . درگذشت . رجوع به حبیب السیر چ 1333 هَ . ش . خیام ج 2 ص 175...
بشیر. [ ب َ] (اِخ ) ابن بشکوال . رجوع به خلف بن عبدالملک شود.
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن تیم . ابن ابی شیبه او را صحابی شمرده و داستان خواب دیدن موبدان موبد را در شب تولد حضرت رسول اکرم یاد کرده است ....
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) بشر. ابن ثور عجلی . ابواسماعیل در فتوح الشام او را یاد کرده و گوید: از اشرف بنی عجل است که همراه مثنی بن حارثه جنگید ...
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن جابربن عُراب بن عوف ... عبسی . ابن یونس گوید وی نزد پیغمبر رفت و در فتح مصر شرکت کرد و روایتی از وی بدست نیامده ا...
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن جلاس بن سعیدبن تغلبةبن جلاس از صحابیان است . در جنگ بدر حضور یافت و پیامبر وی را بر مدینه در عمره ٔ قضا عامل کرد. ...
بشیر. [ب َ ] (اِخ ) ابن حارث انصاری . ابن قانع. و دیگران نام وی را جزو صحابه آورده اند. (از الاصابة ج 1 ص 163).
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن حامدبن سلیمان نجم الدین ابونعمان جعفری تبریزی . متوفی 646 هَ . ق . او راست : الحدیث الاربعین فی امور الدین . (یاددا...
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن حرث سریع عبسی بارودی . طبری گویند وی با گروهی از بنی عبس بر پیامبر (ص ) وارد شد ولی صحیح آن است که نام وی بُسَیر...
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن خصاصیه معروف به ابن معبد. یکی از مهاجران و صحابه است . و در اواخر عمر دربصره سکونت داشت . رجوع به ابن معبد و الا...