اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بصحرا انداختن

نویسه گردانی: BṢḤRʼ ʼNDʼḴTN
بصحرا انداختن . [ ب ِ ص َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) ۞ افکندن . رایگان از دست افکندن ، انداختن . (از آنندراج ) :
شد فصل طرب نظر بمینا انداز
بر دل اگرت غمی است در پا انداز
هر جام که بی باده بدست تو دهند
چون ساغرلاله اش بصحرا انداز

حسن رفیع (از آنندراج ).


بر سرم گر افسر شاهی گذاردروزگار
چون کلاه لاله بردارم بصحرا افکنم .

طغرا (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.