گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بصر افتادن نویسه گردانی: BṢR ʼFTADN بصر افتادن . [ ب َ ص َ اُ دَ ](مص مرکب )... برکسی ؛ چشم افتادن بر او : لاجرم چون بریکی افتد بصرآن یکی باشد دو ناید در نظر. مولوی .و رجوع به چشم افتادن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی بسر چیزی افتادن بسر چیزی افتادن . [ ب ِ س َ رِ اُ دَ ] (مص مرکب ) مطلع شدن : و آنچه ودایع و دفاین و ذخایر بود که بسر آن نیفتاده بودند خدای داند که چند بود. ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود